اقتصاد همیشه با موضوع «کمیابی» مواجه نمیشود. برخی مفاهیم و طرحهای اقتصادی مانند «درآمد پایه جهانی» در نقطه مقابل کمیابی و نیستی قرار دارند؛ یا حتی میتوان گفت بهدنبال محو کردنشان از روی زمین هستند. در این قسمت از پالس نیوز شما را به آشنایی بیشتر با مفهوم «UBI» دعوت میکنیم. اولین کسانی را که از این اصطلاح نام بردند و حتی از آن استفاده کردند، بیان میکنیم، پای گفتوگوی مخالفان و موافقان این طرح مینشینیم و از پنجره کشورمان ایران، آن را برانداز میکنیم؛ پس با ما همراه باشید.
درآمد پایه جهانی (UBI)
این درآمد که به آن «Universal Basic Income» میگویند و عبارت سادهشده آن «UBI» است، نوعی پرداخت پول نقد از سوی حکومت به مردم محسوب میشود که به مردم کمک میکند تا بتوانند هزینه خورد و خوراکشان را پرداخت کرده و راحتتر زندگی کنند.
طرح UBI بهدنبال دستیابی به چه اهدافی است؟
از بین بردن فقر کامل
منظور ما از «فقر کامل» فقری است که در آن فرد نمیتواند هزینه خورد و خوراک خود و خانوادهاش را تأمین کند و با گرسنگی، سوءتغذیه و بیماری مواجه میشود؛ از اینرو «UBI» بهدنبال این است که بشر در جهان با چنین فقری مواجه نشود.
افزایش رفاه و امنیت در جامعه
بخش قابلتوجهی از جرم و جنایتها بهدلیل فقر و کمبود درآمدها به وجود میآیند. درآمد پایه جهانی میتواند همه مردم را به سطحی نسبی از رفاه برساند و امنیت را با کیفیت بهتری در جامعه برقرار کند.
کاهش ساعات کاری
بسیاری از مردم برای تأمین مالی خانواده خود مجبور میشوند ساعتهای بیشتری را کار کنند. یا این ساعتها را بهصورت اضافهکاری در محل کار خودشان پوشش میدهند یا بعد از تمامشدن ساعت کاری به سراغ شغلهای دوم و سوم میروند.
این ماجرا میتواند سبب ایجاد «خستگی مفرط»، «فرسودگی»، «افسردگی» و «کاهش امید به زندگی» در افراد یک جامعه شود، ولی وقتی درآمد پایه وجود داشته باشد، دستکم فرد میداند حتی اگر تنها به اندازه ساعتهای رسمی کار کند، باز هم میتواند چیزهای ضروری زندگی را برای خانواده خود فراهم کند.
بازگشت به نیازهای روحی و افزایش کیفیت زندگی
وقتی مردم بدانند خطر فقر مطلق و گرسنگی یا بیماری آنها را تهدید نمیکند، با خیال راحتتری سراغ کارهایی میروند که با استعداد و علاقه آنها همخوانی دارد. این ماجرا به یک جامعه کمک میکند تا در جای درست از استعدادهای ملی خود استفاده کند و در عرصههای مختلف به شکلی عمیق و با صرف هزینههای کمتر به موفقیتهای جهانی برسد.
افزایش ایجاد شغل
با وجود درآمد پایه همگانی، مردم دیگر کارهایی را که دوست ندارند، انجام نمیدهند و برای افزایش سطح رفاه خود بهدنبال کارهایی میروند که روح آنها را هم تغذیه میکند؛ از اینرو بسیاری از جایگاههای شغلی که تنه بهدلیل وجود «پول» پر شده بودند، خالی میشوند و افرادی علاقهمند آنها را پر میکنند.
UBI از کجا نشئت میگیرد؟
وقتی درباره اصطلاح درآمد پایه جهانی یا همگانی صحبت میکنیم، در نگاه اول آنقدر دور از ذهن و دستنیافتنی به نظر میآید که فکر میکنیم با یکی از اختراعهای عصر جدید و اقتصاد دیجیتالی روبهرو هستیم؛ درحالیکه ماجرای درآمد پایه همگانی به چندین دهه قبل از میلاد مسیح برمیگردد!
یکی از قدیمیترین سیستمهای اجراشده از این طرح به دست رومیهای باستان در 123 سال قبل از میلاد مسیح، ایجاد شد. آنها برای نامیدن این سیستم از اصلاح «Cura Annonae» استفاده میکردند؛ ترکیبی از نام یک الهه باستانی به نام «Annonae» و واژه «Cura» به معنای «مراقبتکردن».
چرا درآمد پایه جهانی در روم باستان اجرا شد؟
ماجرا از این قرار بود که در یک بازه زمانی، کشاورزان روم باستان با بدهیهای بسیار سنگینی روبهرو شدند؛ بهحدی که دیگر نتوانستند به کشت و کار خود ادامه دهند و داشتند از گرسنگی تلف میشدند. در آن زمان، دولت روم باستان طرحی را بیان کرد که با استفاده از منابعشان تمام غلات مورد نیاز کشور را وارد کنند و این کار را تا زمانی که مردم بتوانند دوباره روی پای خودشان بایستند ادامه دهند.
براساس آنچه اسناد تاریخی نشان میدهند، روم در آن هنگام به بیش از 1 میلیون نفر از شهروندانش غلات رایگان میداد. بعد از بهبود اوضاع مردم، این کشور آن غلات رایگان را به نان تبدیل کرد و روزانه به حدود 200 هزار نفر نان رایگان داد. این ماجرا به قانونی در جمهوری روم تبدیل شد که حتی پس از تأسیس «قسطنطنیه» هم ادامه یافت.
درآمد پایه جهانی از ژولیوس سزار تا ایلان ماسک!
ماجرای درآمد پایه همگانی تنها به «Cura Annonae» ختم نمیشود.
«ژولیوس سزار» 46 سال قبل از میلاد به هر شهروند رومی 100 «دِناری» (denarii) پرداخت میکرد. بعد از ترور او با وجود آنکه مقدار این پرداختی به 75 دِناری کاهش یافت، همچنان تا مدت زیادی ادامه پیدا کرد.
«تراژان» (Trajan) امپراتور روم از سال 98 تا 117 بعد از میلاد به هر شهروند رومی که درخواست پرداخت چنین پولی را داشت مبلغ 650 دِناری پرداخت میکرد.
«توماس مور» (Thomas More) در قرن 16 میلادی کتابی نوشت و در آن شهری آرمانی را به تصویر کشید که دولت بهطور منظم مبلغی را به شهروندانش پرداخت میکرد.
در قرن 16 یک محقق اسپانیایی به نام «جووان لوئیس ویوِز» (Juan Luis Vives) به دولت وقت آن زمان پیشنهاد داد که مسئولیت حداقل مخارج معیشتی مردم را بر عهده بگیرد.
در اوایل قرن بیستم «برتراند راسل» (Bertrand Russell) ارائه درآمد پایه به تمام شهروندان انگلستان را یکی از مسائل ضروری و بایدهای حکومت انگلستان معرفی کرد که باید هر چه زودتر عملیاتی میشد.
«لیندون بی جانسون» (Lyndon B. Johnson) رئیس جمهور وقت آمریکا، بهدنبال ایجاد و تصویب قوانینی برای جلوگیری از گسترش فقر در آمریکا بود. او تلاش میکرد ایده درآمد پایه تضمینی برای هر شهروند آمریکایی را اجرا کند. چند سال بعد از این ماجرا، تلاشهایی برای قانونیکردن «مالیات بر درآمد منفی» هم انجام شد.
در سال 2016 کشور سوئیس یک همهپرسی برای تصویب قانون درآمد پایه جهانی به راه انداخت که البته مردم این قانون را رد کردند.
در سالهای گذشته، تب و تاب حمایت از طرح درآمد پایه همگانی از تمام دوران بیشتر شده است. چهرههای برجسته و ثروتمند جهانی مانند «ایلان ماسک»، «مارک زاکربرگ»، «استیون هاوکینگ» و «برنی سندرز» با هدف توزیع ثروت در جهان، از بین بردن دائمی فقر مطلق و افزایش سطح رفاه در جامعه از این طرح حمایت کردند.
پ. ن: «مالیات بر درآمد منفی» به گونهای از مالیات گفته میشود که بهطور برعکس از سمت دولت به شهروندانی پرداخت میشود که نتوانستند سطح درآمد معمولی خودشان را به کف استاندارد و قابلقبول برسانند. هدف از تلاش تصویب این قانون، یکسانسازی حقوق در آمریکا بود.
درآمد پایه جهانی چه ویژگیهایی دارد؟
نمیتوان هر نوع پرداخت دولتها به شهروندانش را نوعی «UBI» در نظر گرفت. این پرداخت باید چند ویژگی داشته باشد تا بتوان آن را نوعی درآمد پایه جهانی در نظر گرفت:
پرداختها باید همگانی باشند.
به این معنا که مبلغ مشخصشده باید به تمام مردم یک کشور بدون توجه به میزان درآمدی که خودشان دارند یا سطح رفاهشان پرداخت شود.
پرداختها باید منظم باشند.
دولتها برای اجرای این طرح باید آن را ماهیانه یا سالانه به شهروندان خود بپردازند. با این حساب، پرداختهایی که گاهی صورت میگیرد یا مبلغ مشخصی ندارد، جزء درآمد پایه جهانی نیست.
پرداختها باید بدون قید و شرط باشند.
دولت نباید برای شیوه خرجکردن این پول، شرطی تعیین کرده یا آن را به انجامدادن یک کار مشخص مشروط کند.
پرداختها باید نقدی باشند.
پرداخت بهصورت اعتباری هیچ ارتباطی با درآمد پایه جهانی ندارد. دولت باید پول نقد را در اختیار مردم قرار دهد تا آنها خودشان برای سرنوشت پولی که به آنها داده شده است، تصمیم بگیرند.
این پول به فرد پرداخت میشود.
پرداخت این کمک هزینه زندگی نه به خانواده بلکه به افراد انجام میشود؛ البته شرط این پرداخت فردی رسیدن شخص به سن قانونی است.
چند نوع درآمد پایه جهانی وجود دارد؟
با وجود آنکه درآمد پایه همگانی باید بدون «آزمون دارایی» پرداخت شود (بدون توجه به اینکه فرد مورد نظر که شهروند یک کشور است در چه سطحی از درآمد قرار دارد) میتوان این درآمد را به سه دسته تقسیم کرد:
پرداخت بهصورت ملی، جهانی، محلی یا منطقهای
این مورد بیشتر زمانی به کار میآید که مردم یک بخش یا منطقه از کشور یا جهان به دلایل گوناگون دچار فقر مطلق و حتی قحطی شده باشند. در این صورت، پرداختیها با مبلغ بیشتر بهطور ویژه به مردم آن منطقه یا بخش داده میشود.
پرداخت بهعنوان درآمد پایه کامل
وقتی یک منطقه یا مردم یک کشور روی خط فقر قرار داشته باشند و درآمد پایه جهانی، آنها را از این خط فقر دور کند، به آن «درآمد پایه کامل» یا «Full basic income» میگویند.
پرداخت بهعنوان درآمد مکمل
این مورد در صورتی اتفاق میافتد که اوضاع درآمدی مردم بهتر باشد و آنها از خط فقر فاصله گرفته باشند؛ در این صورت، درآمد پایه همگانی برای آنها نوعی مکمل یا کمک کوچک «partial basic income» خواهد بود.
در ذهن موافقان و مخالفان درآمد پایه همگانی چه میگذرد؟
«UBI» هم مانند تمام طرحهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که در جهان مطرح میشوند، مخالفان و موافقان خود را دارد. در ادامه دلایل این دو گروه برای حمایت یا مخالفت با این طرح بیان شده است:
به باور موافقان این طرح، اجراییشدن درآمد پایه جهانی میتواند:
فقر مطلق را از جهان ریشهکن کند.
سطح رفاه را در جهان افزایش دهد.
استعدادها را شکوفا کند.
شغلهای جدید به وجود آورد.
سطح امنیت و آرامش را در زندگی بهشکل قابل قبولی بالا ببرد.
همچنین بهدلیل رشد هوش مصنوعی و از بین رفتن شغلها درآمد پایه همگانی، سرنوشت همه دولتهاست!
در نقطه مقابل، مخالفان این طرح دلایل زیر را برای مخالفت با این طرح بیان میکنند:
به باور مخالفان، با دادن این پول بدون هیچ قید و شرطی، تورم به شکلی افسارگسیخته بالا میرود و درنهایت سبب میشود این پول ارزش واقعی خود را از دست بدهد.
افزایش تنبلی در جامعه
تمایل به بیکاری و انجامندادن کار یکی از ترسهایی است که مخالفان این طرح با آن مواجه هستند. آنها فکر میکنند اگر مردم پول کافی برای برطرفکردن گرسنگی و سقفی بالای سرشان داشته باشند، دیگر کار و تلاش نمیکنند و در خانههایشان مینشینند.
وجود بسترهای بهتر برای صرفکردن این هزینه
یکی از پیشنهادهای مخالفان طرح درآمد پایه جهانی این است که بهجای دادن پول نقد به مردم آن را صرف ارائه خدماتی مانند «بهداشت و تحصیل رایگان»، «ساخت و پیشرفته کردن زیرساختهای کشور» و… کنند.
افزایش بار مالیاتی روی دوش ثروتمندان جامعه
این طرح سبب میشود ثروتمندها مالیات بیشتری بپردازند؛ درحالیکه با بالارفتن ثروتشان یا هیچ مالیاتی نمیپردازند یا مقدار آن بسیار اندک است.
هوش مصنوعی چه ارتباطی با UBI دارد؟
آینده جهان به هوش مصنوعی مرتبط است. در آینده، بسیاری از شغلهایی که اکنون انسانها انجام میدهند، به رباتها و هوش مصنوعی سپرده خواهد شد؛ به همین دلیل ما با دگرگونی مفهوم شغل و حتی بیکاری بسیار گسترده در آینده روبهرو هستیم.
این دقیقاً یکی از بزرگترین دلایلی است که طرفداران درآمد پایه همگانی از آن برای اثبات مثبتبودن این طرح استفاده میکنند. وقتی دیگر کاری برای انجامدادن وجود نداشته باشد و حتی کلیدیترین کارها در جهان را هوش مصنوعی انجام دهد، مردم برای زندهماندن و حتی داشتن رفاه، چارهای جز استفاده از «UBI» ندارند.
آیا طرح هدفمندکردن یارانهها هم نوعی طرح درآمد پایه جهانی است؟
در سالهای گذشته، مردم ایران با طرحی به نام «هدفمندسازی یارانهها» آشنا شدند. شاید از خودتان بپرسید آیا این طرح هم نوعی ضعیف و کوچک از طرح درآمد پایه همگانی است؟ در پاسخ باید نگاهی دوباره به شرایط ایجاد این درآمد بیندازیم.
یکی از شروط «UBI» این بود که این درآمد نباید با شرط خاصی به مردم داده شود؛ درحالیکه از قبل مشخص شده بود که این درآمد برای پرداخت هزینه آب، برق و گاز است. از سوی دیگر، تمام مردم جامعه یارانه نگرفتند و با راهاندازی موجهای مثبت و منفی فرهنگی، بخشی از مردم از دریافت این درآمد صرفنظر کردند. هرچند دولت نیز بهشکلی خودکار این درآمد را برای برخی از مردم قطع کرد؛ درنتیجه نمیتوان گفت هدفمندسازی یارانهها نوعی از «UBI» است؛ زیرا هیچ شباهتی به آن ندارد.
یارانه و درآمد پایه جهانی چه تفاوتی با هم دارند؟
یارانهها با هدف حمایت و کمک به مردم پرداخت میشوند، اما درآمد پایه جهانی، پول نقد را در اختیار مردم میگذارد تا سطح رفاه را در جامعه افزایش دهد.
از سوی دیگر، یارانهگرفتن به این معناست که فرد بدون انجام کار، پولی را دریافت میکند، ولی در درآمد پایه همگانی، از قبل کاری انجام شده و سود ایجادشده از آن بین مردم توزیع میشود. شاید این کار بهدلیل پیشرفت و توسعه تکنولوژی بسیار راحتتر از قبل انجام شود و افراد کمتری بهشکلی مستقیم با آن مواجه باشند، اما در هر صورت، کاری در حال اجراشدن و سودی در حال تولید است.
تفاوت مهم و بزرگ دیگر میان یارانهها و درآمد پایه جهانی، موضوع شیوه پرداخت است. یارانهها به فرد پرداخت نمیشوند و پایه و اساس آنها خانوار است؛ البته این امکان هم وجود دارد که یک فرد بخواهد به دلایل گوناگون مانند تشکیل خانواده یا برخی مسائل حقوقی یارانهاش را از خانوادهاش جدا کند، اما بهصورت پیشفرض، ملاک دولت، پرداخت به سرپرست خانوار است.
ارزهای دیجیتال و فناوری بلاک چین در کدام قسمت از این بازی قرار دارند؟
یکی از مفاهیم جدیدی که در این چند سال گذشته با آنها آشنا شدهایم و تأثیر عمیق و مستقیمی بر زندگی ما دارند، «ارزهای دیجیتال» و «بلاک چین» هستند؛ البته مدتزمان آشنایی ما به قدمت آنها ارتباطی ندارد؛ زیرا این مفاهیم پیش از این حرفها وجود داشتند.
ارزهای دیجیتال و تکنولوژی بلاک چین یکی از نمونههای واقعی و لمسشدنی برای منابع درآمد پایه جهانی به شمار میروند؛ زیرا میتوانند بدون انجام کار، سودآوری را برای افراد به ارمغان بیاورند. در این صورت با وجود آنکه کیفیت زندگی افراد افزایش مییابد، چیزی به اسم «کار» آن هم به شکل سنتی آن انجام نمیشود.
سرنوشت UBI در ایران و جهان چه خواهد بود؟
با وجود صحبتهای زیادی که درباره درآمد پایه جهانی مطرح میشود، جز یکی دو کشور آن هم بهصورت آزمایشی هنوز هیچ کشوری جرئت اجرای کامل این طرح را ندارد. بخشی از این ترس به نگرانی درباره اجرای ناقص آن، واکنشهای مردم و حتی اثرات منفی بر نظام دیکتاتوری و سرمایهداری برمیگردد.
در هر صورت، با وجود تمام مقاومتها چه دولتهایی مانند ایران که خودشان صاحب نفت و شرکتهای بزرگ دولتی هستند و چه اقتصاد کشورهایی از جمله آمریکا که این قدرت را به دست شرکتهای خصوصی سپردهاند، درنهایت همه با یک حقیقت روبهرو خواهند شد: از بین رفتن مفهوم کار.
همانطور که ورود کامپیوترها شغلهای سنتی بسیاری را از میان برد و افراد زیادی را بیکار کرد، هوش مصنوعی و رباتها هم دیر یا زود این کار را با ما یا نسل بعدی ما میکنند؛ در این صورت، مردمی که دیگر چیزی به اسم کار واقعی ندارند، باید سود خود را از شرکتهایی که کارشان را از آنها گرفتهاند، دریافت کنند.
البته در آن زمان هم مثل اکنون، کارهای تازهای به وجود میآیند، اما پرداخت درآمد پایه جهانی انجام میشود. دولتهای هوشمند بهجای آنکه تا لحظه آخر صبر کنند، آزمون و خطاهای خود در اجرای این طرح را از همین دوران آغاز میکنند تا در زمان درست، عملکرد مناسبی داشته باشند.
خلاصهای از آنچه در این مقاله درباره درآمد پایه جهانی بیان شد:
این درآمد نوعی پرداخت مستقیم پول از سوی دولتها به مردم است.
طرح «UBI» بهدنبال رسیدن به اهدافی است؛ مانند: «از بین بردن فقر مطلق»، «افزایش رفاه در جامعه»، «افزایش امنیت در جامعه»، «کاهش ساعتهای کاری»، «افزایش سلامت روحی و روانی مردم»، «رشد استعدادها» و «فراهمکردن بستری برای ایجاد شغلهای جدید».
درآمد پایه جهانی به سه صورت «جهانی، ملی یا منطقهای»، «بهعنوان درآمد کامل» یا «بهعنوان درآمد مکمل» پرداخت میشود.
مخالفان این طرح مواردی مانند «افزایش تورم»، «تنبلی مردم»، «وجود بسترهای بهتر برای خرجکردن این پول» و «نگرانی بابت پرداخت مالیات بیشتر توسط ثروتمندان» را از دلایل مخالفت خود با این طرح بیان میکنند.
اولین بار 123 سال پیش از میلاد «UBI» بهعنوان یک طرح وسیع در «روم باستان» اجرا شد.
نمیتوان طرح هدفمندسازی یارانهها را نوعی درآمد پایه در نظر گرفت؛ زیرا این دو طرح در مواردی مانند «تعیین شرط برای دریافت و پرداخت آن»، «هدف از پرداخت» و حتی «پرداخت آن بهصورت واحد خانوار نه فرد» تفاوتهای اساسی با هم دارند.
ایران هم مانند تمام کشورهای دیگر جهان با «پیشرفت تکنولوژی»، «روی کار آمدن رباتها»، «قدرتگرفتن هوش مصنوعی» و «از بین رفتن کارها» چارهای جز پرداخت درآمد پایه جهانی ندارد.
اکنون نوبت شماست، آیا با طرح این درآمد موافق هستید و دوست دارید که این طرح هم در ایران به شکلی جدی اجرا شود؟
سوالات متداول
UBI چیست؟
«UBI» یا «درآمد پایه جهانی» پولی است که دولتها برای کاهش شکاف طبقاتی، از بین بردن فقر و افزایش رفاه در جامعه پرداخت میکنند.
آیا درآمد پایه جهانی موضوعی جدید است؟
خیر. این درآمد از 123 سال قبل از میلاد مسیح توسط رومیهای باستان بهصورت واقعی اجرا شده است.
چرا کشورهای جهان هنوز درباره اجرای کامل این طرح تردید دارند؟
مواردی مانند «ترس از تورم» و «مخالفتها ثروتمندان با پرداخت مالیات بیشتر» و حتی «واکنش مردم» سبب شدهاند دولتهای انگشتشماری و بهصورت محدود به سراغ اجرای آزمایشی این طرح بروند.
چرا در حال حاضر بحثهای فراوانی درباره UBI وجود دارد؟
یکی از مهمترین دلایل این ماجرا افزایش سرعت پیشرفت تکنولوژی رباتها و هوش مصنوعی است. زمانی که هوش مصنوعی به اندازه کافی رشد کند، مفهوم «کار» از بین میرود و دولتها چارهای جز پرداخت درآمد پایه جهانی ندارند.
ترتیبی که برای خواندن مقالات” پایه پولی “به شما پیشنهاد میکنیم:
اولین باشید که نظر می دهید